یزدفردا: پیشتر در مبحث سبکهای یادگیری، مدلهای یادگیری را توضیح دادیم و گفتیم که چگونه از آن‌ها استفاده کنید تا یادگیریتان بهبود یابد.

به گزارش یزدفردا: در اینجا به دیگر جنبه‌های این امر که دوست دارید چگونه زندگی و کار کنیم خواهیم پرداخت و خواهیم گفت که این موضوع چگونه بر نحوۀ یادگیری شما اثر می‌گذارد. اینها شامل ترجیح شما در ساختار و جهت، علاقه یاعدم علاقۀ شما به کار کردن با دیگران، و محیطی که در آن کار می‌کنید می‌شود. 

یادگیری و SHAPE

عناصری که بر مطالعه و یادگیری شما اثرگذارند را می‌تواند در قالب عبارت SHAPE مخفف کرد: 

سکبها (Styles): برای مطالعۀ بیشتر در این موضوع، سراغ صفحۀ سبکهای یادگیری بروید. 

عادات (Habits): ما همگی به مرور زمان دچار عاداتی می‌شویم که کم‌وبیش می‌توانند به ما کم کنیم. برای بهبود بخشیدن به عادات خود، بایستی بدها را بشناسید و خود را بازآموزی کنید. 

رویکرد (Attitude): یادگیری شما از باورها و فضای ذهنی شما تاثیر می‌پذیرد. 

سلایق (Preferences): همچون عادات، همۀ ما سلایقی در مورد یادگیری و محیطمان داریم: گرما، سرما، نور، شرکت و امثالهم. اینها روی چگونگی یادگیری ما تاثیر می‌گذارند و در این صفحه به آن‌ها خواهیم پرداخت. 

تجربه (Experience) تجربه‌های پیشین نیز بر سلایق تاثیر می‌گذارند: تجربۀ خوب یا بد در شرایطی خاص ممکن است بر رویکرد شما در شرایطی مشابه تاثیر بگذارد. بد نیست که هنگامی دربارۀ چرایی اینکه گزینه‌های یادگیری خاصی را ترجیح می‌دهید، این موضوع را مدنظر داشته باشید. 

سلایق خود را بشناسید

شناخت سلایق در مورد یادگیری و مطالعه نسبتاً سرراست است، اما می‌تواند تاثیر شگرفی بر کارآمدی یادگیری شما بگذارد. چهار عرصۀ اصلی وجود دارند که بایستی به آن‌ها بیاندیشید: 

1. ساختار

ساختار یعنی اینکه دوست دارید کارتان و فضای کارتان چقدر سازمان‌یافته باشد. افرادی که رویکرد نسبتاً ساختار یافته را ترجیح می‌دهند، معمولاً به ایجاد فهرست، مرتب نگاه داشتن فضای کارشان و استفاده از بوکمارک و برچسب برای اطمینان از اینکه اطلاعاتی که می‌خواهند را می‌توانند پیدا کنند، گرایش دارند. آن‌ها همچین در چارچوب روتین کار می‌کنند. 

افرادی که نسبتاً‌عدم وجود ساختار را ترجیح می‌دهند، سعی می‌کنند چیزها را به ذهنشان بسپارند، ورقهایشان را روی میزها و فضای کارشان رها می‌کنند و هر چه که آن روز به مذاقشان خوش آید را می‌خوانند. باید تاکید کنیم که هر دوی این رویکردها قابل قبول هستند. با این حال هر دو رویکرد، مزایا و معایب خود را دارند. برای مثال: 

کسانی که رویکر بدون ساختار را ترجیح می‌دهند، رویکرد بسیار منعطفی به یادگیری دارند و احتمال اینکه بتوانند علاقۀ خود را به یادگیری حفظ کنند وجود دارد. با این حال ممکن است ضرب‌العجل‌ها را به خصوص در حوضه‌هایی که علاقۀ کمتری بهشان دارند، از دست بدهند. کسانی که رویکرد ساختاریافته را ترجیح می‌دهند، بسیار مولد بوده و کارها را به انجام می‌رسانند. با این حال، کارهایی که نیازمند خلاقیت است، آن‌ها را دچار مشکل می‌کند و افزودن قدری انعطاف به طرز فکرشان می‌تواند برایشان مفید باشد. 

هر کس که به یکی از این دو سر طیف گرایش داشته باشد، باید به چگونگی افزودن عناصری از رویکرد دیگر به رویکرد خود، فکر کند. این کار مهارت‌ها و تفکر آن‌ها را گسترش خواهد داد و آن‌ها را به افرادی جامع‌تر و تواناتر بدل خواهد کرد. 

2. هدایت و رانندگی

این عنصر مشخص می‌کند که آیا شما هدایت از بیرون را ترجیح می‌دهید یا ترجیح می‌دهید که راننده باشید و پروژه‌هایتان را به راه مطلوب خودتان پیش ببرید. افرادی که هدایت از بیرون را ترجیح می‌دهند، به وظایف واضح و شفاف علاقه دارند. آن‌ها دوست دارند که برای یادگیریشان ساختاری ارایه شود (مثلاً آموزگار همان ابتدا یک تصویر کلی از محتوای دوره به او بدهد). آن‌ها ممکن است برای انتخاب رویکرد حل مسئله نیازمند راهنمایی واضح باشند و اگر ایده‌ای برای چگونگی شروع کار در اختیارشان بگذاریم، راحت‌تر باشند. 

افرادی که هدایت بیرون کمتر را ترجیح می‌دهند، دوست دارند که ایده‌های خودشان را پدید بیاورند. آن‌ها ترجیح می‌دهند که منابع اطلاعاتی خودشان را پیدا کنند و نیازی به ساختار معینی برای کلاس‌ها و دوره‌ها ندارند. آن‌ها ترجیح می‌دهند که خودشان امتحان کنند و دوست ندارند که دیگران به آن‌ها بگویند چه کنند. اهمیت این مسئله در این است که بر رویکرد شما نسبت به کار و درس و میزان رضایت و بهره‌گیری شما از آن تاثیر می‌گذارد. بد نیست زمان بگذارید و سلیقۀ خود را در این عرصه بسنجید. 

3. کار کردن با دیگران

این عنصر ارتباط نزدیکی با درونگرا یا برونگرا بودن افراد دارد. برخی افراد ترجیح می‌دهند که با دیگران کار کنند و بعضی ترجیح می‌دهند که تنها کار کنند و فکر خودشان اولویت داشته باشد. 

هر دوی این رویکردها نیز قابل قبول است، اما احترام به رویکرد مقابل نیز اهمیت بسیاری دارد. 

4. محیط

در نهایت، محیط مطالعۀ شما تاثیر شایانی بر کارآمدی یادگیری شما دارد. این را می‌توان به محرک بالا و محرک پایین تقسیم کرد. افرادی که سطوح بالای محرک را ترجیح می‌دهند، احتمالاً نور زیاد و موزیک در پس‌زمینه را ترجیح خواهند داد. آن‌ها ممکن است بتوانند در مکانهایی که اتفاقات زیادی جریان دارد، مثلاً کافه، کار کنند. آن‌ها همچنین ممکن است ترجیح دهند که هنگام کار در حرکت باشند و همزمان روی چند چیز کار کنند. 

افرادی که سطوح پایین محرک را ترجیح می‌دهند، معمولاً به راحتی به سبب صدا و نور حواسشان پرت می‌شود. آن‌ها ترجیح می‌دهند که در اتاقی آرام با نور کم کار کنند و دمای اتاق را کاهش دهند. با این حال مهم است که در خاطر داشته باشید، همۀ محرک‌ها یکسان نیستند. برخی افراد در وجود یک محرک خوب کار می‌کنند، و در صورت وجود محرکی دیگر نه (مثلاً کسی که نور زیاد می‌خواهد و صدا را دوست ندارد، یا کسی که دمای سرد را ترجیح می‌دهد و همزمان موزیک پس‌زمینه را هم ترجیح می‌دهد. سلایق ممکن است در حین انواع مختلف کار نیز دچار تغییر شوند. بنابراین، مسئلۀ مهم این است که سلیقۀ محیطی خود را بشناسید و شرایطی را بیشترین کارآمدی در آن خواهید داشت، درک کنید. 

درک محرک کارآمدی است

در مورد هر چهار عنصری که در اینجا به آن‌ها پرداخته شد، درک کردن سلایق خودتان و دیگران، کارآمدیتان را افزایش خواهد داد. از این رو مهم است که پیش از ورود به کار و مطالعه، قدری وقت بگذارید و راجع به این مسائل فکر کنید.

 

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا